بازدارندگی به سبک آمریکاییها؛ از فریبکاری تا واقعیت
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۲۲۸۸۶
پشت پرده حمایتهای آمریکا از تایوان نشان می دهد که آمریکا تنها به دنبال منافع خود و جلوگیری از ظهور نظام چندقطبی است.
به گزارش مشرق، فارین پالیسی در گزارشی ضمن تشریح وضعیت تایوان، اشاره کرده که بازدارندگی در تایوان شکست خورده است. در این گزارش، به نقل از ژنرال «مایک مینیهان»، ژنرال نیروی هوایی ایالات متحده آمده: «احساسم به من میگوید که در سال ۲۰۲۵ خواهیم جنگید».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین حال، یکسال پس از ماجرای سفر پرحاشیه «نانسی پلوسی»، رئیس وقت مجلس نمایندگان آمریکا، به تایوان در اوت ۲۰۲۲، دریاسالار «فیلیپ دیویدسون»، فرمانده مستعفی فرماندهی هند و اقیانوس آرام ایالات متحده، پیشبینی کرده بود که جنگ بر سر تایوان ممکن است تا سال ۲۰۲۷ رخ دهد. اما سایرین همچون، «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه، و دیگر مقامات آمریکایی پیشبینی میکنند که درگیری زودتر از این تاریخ رخ خواهد داد.
از این رو، اگر چین و آمریکا بر سر تایوان با یکدیگر درگیر شوند، آنگاه بازدارندگی آمریکاییها شکست خورده و شاهد جنگی تمام عیار خواهیم بود. به نوشته فارین پالیسی، «جو بایدن»، رئیس جمهور ایالات متحده، که جلوگیری از جنگ را در اولویت قرار داده است، علیرغم اتخاذ استراتژی طولانی مدت «سیاست ابهامآفرینی تعمدی»، چهار بار علناً تأیید کرده است که در صورت حمله به تایوان، ایالات متحده به کمک آن خواهد آمد. اما در حال حاضر، مدعیاند که سیاست بازدارندگی را در دستور کار قرار دادهاند.
سیاست بازدارندگی آمریکایی؛ گامی برای صلح یا جنگ
بازدارندگی در علم روابط بینالملل، به معنای آماده شدن برای رویدادهای غیر قابل پیشبینی و کاهش احتمال وقوع آنهاست؛ در روابط بینالملل دو راهبرد مهم و برجسته در بازدارندگی وجود دارد که عبارتند از؛ بازدارندگی با انکار (Deterrence by denial) و بازدارندگی با مجازات (Deterrence by punishment).
استراتژی اول؛ «بازدارندگی با انکار» با متقاعد کردن دشمن به شکست تلاشهایش، از وقوع حمله جلوگیری میکند. توانایی جلوگیری از تهاجم، از این نظر، مترادف با توانایی شکست دادن آن است.
استراتژی دوم؛ «بازدارندگی با مجازات» دشمن را متقاعد میکند که اگر حمله کند – حتی اگر موفقیتآمیز باشد- بایستی بهای گزافی را بپردازد.
استراتژی سوم؛ اما قویترین استراتژی، ترکیب هر دو راهبرد است: اینکه طرف (دشمن، متجاوز، رقیب) را متقاعد میکند که حملهاش با هزینههای بسیار بالا و احتمال موفقیت پایینی روبهروست. از این رو، وظیفه ایالات متحده در غرب اقیانوس آرام این است که نشان دهد تایوان میتواند از حمله چین جان سالم به در ببرد - و هر گونه جنگی از این دست چین را بسیار فقیرتر، ضعیفتر و از نظر سیاسی بیثباتتر خواهد کرد.
برهمین اساس، راهبرد سوم اتخاذ شده از سوی آمریکا در قبال چین، بر پنج اصل استوار است. درصورت بروز درگیری میان چین و تایوان:
عدم پیروزی سریع چین به دلیل مقاومت تایوان دفاع آمریکا از تایوان در مقابل حملات پکن با وعده آسیب زدن به ناوگان دریایی چین ائتلاف منطقهای علیه چین و وارد کردن پکن در جنگی گسترده و منطقهای ایجاد کمپین تنبیهی علیه چین با هدف ضربه زدن به اقتصاد – و شاید سیستم سیاسی- پکن جنگ هستهای در اقیانوس غربی با هدف متقاعد کردن چین، که نمیتواند از فناوری رو به رشد خود برای منصرف کردن آمریکا از حمایت از تایوان استفاده کند.به رغم تلاش آمریکاییها برای پیشبرد راهبرد سوم، این اصول آنچنان که مطلوب واشنگتن بود، پیش نرفت. آمریکاییها تاکنون حمایتهای مالی و نظامی متعددی از تایوان انجام دادهاند که واکنش تند پکن را به دنبال داشت.
حمایتهای نظامی از تایوان بر اتخاذ یک استراتژی دفاعی هوشمند و نامتقارن که متکی بر مینهای دریایی، موشکهای ضد کشتی و پدافند هوایی متحرک است، تأکید میکند. علاوه بر این، ایجاد ارتش توانمند و مسلح کردن این جزیره و آموزش نظامی نیز از جمله حمایتهای نظامی واشنگتن از تایوان است.
با این حال، اصلاحات دفاعی تایوان با موانع سیاسی و بوروکراتیک روبهرو است و بودجه دفاعی آن نسبتاً پایین و حدود ۲.۴ درصد تولید ناخالص داخلی است. از این رو، به سختی میتوان ادعا کرد چنین تخصیص بودجهای، نشان از تمایل مقامات برای آمادهسازی نوعی مقاومت همه جانبه در مقابل حملات احتمالی خواهد یود.
از سوی دیگر، ارتش ایالات متحده در حال اجرای اصلاحات هوشمندانه برای مقابله با چین است، مانند دستیابی به موشکهای بیشتر، تقویت پایگاهها و توسعه قابلیتهای جدید. اما این تغییرات زمان میبرد و هنوز شکافهای قابل توجهی در تواناییهای دفاعی ایالات متحده وجود دارد. در جنگهای مدرن، کمیت مهم است و طبق گزارشها، ایالات متحده، مهمات کافی برای مقابله با حمله اولیه چین را ندارد و زیردریاییهای تهاجمی نیز با کمبود تجهیزات مواجهاند.
یارکشیهای منطقهای، ممکن است آنطور که واشنگتن بخواهد نتیجهبخش نباشد؛ ایالات متحده و ژاپن در حال تبدیل شدن به شرکای جنگی واقعی هستند، زیرا توکیو بزرگترین تقویت دفاعی خود را در چند نسل آغاز کرده و با واشنگتن همکاری میکند تا جزایر ریوکیو خود را به نقاط قوت دریایی تبدیل کند. در همین حال، ژاپن با کره نیز در حال افزایش همکاری امنیتی است. این ائتلاف میتواند تغییردهنده بازی باشد، به خصوص اگر بتوانند استرالیا، پاپوآ گینه نو و فیلیپین را با خود همراه کند.
با وجود اشتیاق آمریکا به ایجاد ائتلاف در برابر چین، این روند به آسانی ممکن نیست؛ ابهاماتی در مورد اینکه ایالات متحده در زمان جنگ از کدام تأسیسات خارجی میتواند استفاده کند، وجود دارد. حتی مشتاقترین متحدان، استرالیا و ژاپن، نیز به صراحت اعلام نکردهاند که برای تایوان میجنگند. حتی در صورت ایجاد چنین ائتلافی، بازهم نمیتوان از عدم شکنندگی آن در صورت بروز جنگ مطمئن بود.
تهدید به تحریمهای همهجانبه نیز از دیگر ابزارهای بازدارندگی با مجازات است؛ ناتو و G-۷ علاقه فزایندهای به تایوان و غرب اقیانوس آرام دارند. واشنگتن برای ضربه زدن به چین با تحریمهای فنی، مالی و تجاری در صورت وقوع جنگ، متحدان خود را درگیر کرده است.
به این واقعیت اضافه کنید که نیروی دریایی ایالات متحده میتواند از کنترل نقاط استراتژیک دریایی برای قطع واردات انرژی از طریق دریا به پکن استفاده کند و شی اکنون باید با این احتمال دست و پنجه نرم کند که حمله به تایوان منجر به ویرانی اقتصادی کشورش شود.
با این حال، کشورهای اروپایی تاکنون درباره تحریم چین موافقت نکردهاند، هرچند که ممکن است موضع منفعلانه غربیها در خصوص تحریم چین، با بروز اولین درگیری در منطقه آسیای شرقی تغییر کند.
در سوی دیگر ماجرا، پکن نیز خود را برای شرایط احتمالی نیز آماده کرده است؛ شی، باتوجه به تحریم روسیه، به خوبی این نکته را متوجه شده که تحریمها به اقتصاد روسیه آسیب رسانده، اما آن را نابود نکرده است. از این رو، با انباشت مواد غذایی و گاز، پرورش خودکفایی فناوری و سرمایهگذاری در خطوط لوله زمینی و مسیرهای عرضه که در برابر تهدیدات ایمنتر هستند، سعی در به حداقل رساندن آسیبهای ناشی از این تصمیم است. به معنای دیگر، در حالی که واشنگتن تلاش میکند تا کمپین تنبیهی را آماده کند، چین تلاش میکند تا اثرات بالقوه آن را کاهش دهد.
در نهایت، گزینه هستهای نیز، چالشهای متعددی را به همراه دارد. بعید به نظر میرسد که ایالات متحده ابتدا از گزینه تهاجم هستهای استفاده کند- با توجه به اینکه پکن میتواند به همین شکل پاسخ دهد.
پنتاگون همچنین در حال توسعه و استفاده از قابلیتهای هستهای محدود است - مانند کلاهکهای با بازده پایینتر که از طریق موشکهای بالستیک زیردریایی پرتاب میشوند. با این حال، بازدارندگی چین با استفاده از تهدیدات هستهای برای پیروزی در یک جنگ متعارف ممکن است آنقدرها هم که به نظر میرسد ساده نباشد. چه بسا که وقایع اخیر پکن را متقاعد کرده باشد که ایالات متحده در یک جنگ متعارف علیه یک رقیب دارای سلاح هستهای شرکت نخواهد کرد و آمریکا قصد ندارد آغازگر جنگ جهانی سوم باشد.
در واقع، در صورت اتخاذ این تصمیم، واشنگتن قصد دارد تا مانع از پیشدستی پکن در این اقدام شود. هدف واشنگتن این است که چین را از این تصور منصرف کند که میتواند با تهدید هستهای، مانع از دخالت واشنگتن شود.
به هر حال، این حدس و گمانی است که درصد خطای بالایی دارد و چه بسا جنگهای زیادی به دلیل محاسبات اشتباه فاحشتر از این آغاز شده است.
آیا آمریکا به دنبال بازدارندگی است؟
نمیتوان به سادگی مدعی شد که آمریکا برای محافظت از تایوان و براساس راهبرد بازدارندگی در امور منطقه دخالت کرده است؛ بلکه توجه به ظهور نظام چندقطبی در برابر نظام تک قطبی ابعاد جدیدی را مشخص میکند که نشان میدهد دخالت آمریکا در امور سایر کشورها، در راستای اثبات و هژمونی آمریکایی است که به قیمت تضعیف سایر کشورها تمام میشود.
آمریکا سالها خود را رهبر یگانه جهان میدانست و مدعی وجود یک نظام تک قطبی بود. اما ظهور چین به عنوان قدرت اقتصادی، - حتی هند در آینده نزدیک، بقای قدرت روسیه – حتی با وجود اعمال تحریمها- رویگردانی خاورمیانه از دوستی با واشنگتن، کم شدن ذخایر انرژی در آمریکا و در نهایت تمایل کشورهای اروپایی بر استقلال اروپا به خصوص استقلال از ایالات متحده نشان میدهد که آمریکا میداند ادامه وضعیت موجود، پایان هژمونی را برای واشنگتن رقم خواهد زد. به خصوص آنکه در داخل نیز با تورم، بلایای طبیعی، خروج شرکتهای بیمه از ایالتهای درگیر حوادث طبیعی، افزایش بیخانمانی و فقر مواجه است.
از این رو، تبدیل تایوان به کشتی جنگی با پرچم آمریکا و تهدید فزاینده چین، درگیر کردن روسیه در جنگ اوکراین و اعمال تحریمها علیه کرملین و دخالت بیپایان در خاورمیانه، از جمله اقدامات آمریکاست تا هرکدام از کشورها را با درگیر کردن در مسائل مختلف داخلی و منطقهای تضعیف کند.
از سوی دیگر، اعمال تحریمها علیه روسیه و احتمال تحریم چین، نه فقط با هدف ضربه زدن به کرملین و پکن صورت گرفت، بلکه قصد آمریکا کنترل و تضعیف اقتصادی اروپا- به خصوص آلمان است. اروپا از تحریمهای روسیه، با بحران تامین انرژی و غلات روبه رو شد و در صورت موافقت با تحریم چین، ضربه دیگری را تحمل خواهد کرد که صنعت اروپا را نشانه میگیرد.
اگر همه چیز مطابق خواسته واشنگتن پیش برود، آمریکا چنین جهانی را خواهد ساخت؛ روسیه در جنگ اوکراین همچنان درگیر خواهد بود؛ چین در مساله تایوان متحمل هزینههای متعددی شده و حتی با ائتلافی از کشورهای هند و اقیانوسیه مواجه میشود. اقتصاد اروپا به دلیل اعمال تحریمها علیه روسیه و چین به شدت متضرر میشود؛ خاورمیانه تحت تاثیر درگیری قدرتهای بزرگ، با فروپاشی اقتصادی مواجه شده و تنشهای داخلی افزایش مییابد و آمریکا همچنان در جهان تک قطبی یکهتازی میکند.
در نتیجه آمریکا با درگیر کردن کشورها با مسائل مختلف اقتصادی و امنیتی و ایجاد آشوب در نقاط مختلف جهان، سعی دارد تا مانع از بروز نظام چند قطبی یا حتی دو قطبی شود؛ هرچند که فریبکارانه از سیاستهای بازدارندگی دفاع میکند.
منبع: فارسمنبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز قیمت ایالات متحده آمریکا چین تایوان آمریکا تنگه تایوان خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت ایالات متحده ایالات متحده اعمال تحریم ها آمریکایی ها تحریم چین منطقه ای هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۲۲۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کمکهای جدید واشنگتن چه معنایی برای کییف و پوتین دارد؟
اگرچه ایالات متحده کمکهای تازهای را برای اوکراین تصویب و بریتانیا اخیرا از بزرگترین کمک نظامیاش به کییف رونمایی کرد، اما زمان خواهد برد تا اوکراین قدرتش را به واسطه این کمکهای جدید احیا کند و البته در عین حال کمبود نیروهای اوکراینی نقطه ضعف دیگری برای این کشور در مقابل جنگ با روسیه تلقی میشود.
به گزارش ایسنا، به محض آنکه «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا لایحه کمک به اوکراین را امضا کرد، ارتش ایالات متحده شروع به ارسال تجهیزات مورد نیاز به خط مقدم کرد. با این حال، بعید است اوکراین بتواند پیشرفت چشمگیری را در مقابل برتریهای روسیه کسب کند.
روزنامه فایننشال تایمز در گزارشی مینویسد: «رای مثبت کنگره جهت ارسال کمک به اوکراین موجب افزایش روحیه برای کییف شده است اما کمبود نیرو دغدغهای بزرگ و حیاتی برای این کشور قلمداد میشود. از طرفی شاید کمکهای آمریکا انگیزهای برای کشورهای اروپایی ایجاد کند تا کمکهای خود را به اوکراین افزایش دهند؛ همانگونه که نخستوزیر بریتانیا در جریان سفرش به ورشو از یک بسته کمکی نظامی ۵۰۰ میلیون پوندی رونمایی کرد.»
این روزنامه انگلیسی در ادامه مینویسد: «اوکراین ابتدا امیدوار بود که کمکهای واشنگتن در ابتدای سال جاری میلادی به دستش برسد اما ظاهرا انتظار میرود سال ۲۰۲۴ همچنان برای اوکراین به معنای حفظ خطوط باشد تا بازپسگیری قلمروهایش. هفته گذشته لایحه کمک آمریکا به اوکراین تصویب شد و زمان خواهد برد تا اوکراین وضعیت دشوار خود را که از ماههای اول ۲۰۲۴ گریبانگیر آن شده، بهبود ببخشد. همچنین یگانهای جدید باید آموزش ببینند و زمان میبرد تا اوکراین کاملا از کمکهای آمریکا بهرهمند شود.»
فایننشال تایمز با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ ایالات متحده مینویسد: «کییف شاید برای به رخ کشیدن دستاوردهای نظامی پیش از انتخابات نوامبر ایالات متحده و توجیه این کمکها، تحت فشار قرار بگیرد و آمریکا (دولت جو بایدن) از او دستاوردهای نظامی بخواهد. اما اوکراین همچنان به جذب منابع نیاز دارد و در عین حال با توجه به انتخابات آتی آمریکا و حضور چهرهای جمهوریخواه نظیر دونالد ترامپ، آینده روند این کمکها به اوکراین مشخص نیست.»
این روزنامه همچنین تاکید میکند: «در حال حاضر بهترین راه اوکراین برای تداوم مبارزه با روسیه، ادامه دادن انواع حملاتی است که اخیرا در حال افزایش هستند. طی این حملات از پهپادهای دوربرد علیه پالایشگاههای نفت و سایر اهداف با ارزش استراتژیک در روسیه استفاده شده است اما اوکراین نمیتواند از موشکهای دوربرد اتکمز یا موشکهای کروز سایه طوفان که سوناک در ورشو این هفته وعده داد، برای حمله به اهدافی در روسیه استفاده کند.»
دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین طی نشست سران گروه ۲۰ در اوساکا ژاپن - ژوئن ۲۰۱۹فایننشال تایمز در پایان با اشاره به قدرت روسیه مینویسد: «در حالیکه هیچ راه آسانی برای به زانو درآوردن روسیه وجود ندارد، اما شاید در این مسیر نقاط آسیبپذیر این کشور فاش شود. از لحاظ انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هم حتی اگر ترامپ پیروز شود، ضمانتی برای خرسندی پوتین ارائه نمیدهد زیرا ترامپ احتمالا بخواهد برنامه صلح خودش را در پیش بگیرد.»
انتهای پیام